وقتی به آیندم فکر میکم یه خورده گیج میشم،فعلا فرض رو بر این گذاشتیم که اگر معدلمو به اندازه کافی ببرم بالا برای بورسیه دولتی ادامه تحصیل تو ژاپن ثبت نام میکنم اگر قبول شدم ارشدمو تو ژاپن تو رشته مهندسی پزشکی ادامه میدم بعد از ارشد همون جا کار پیدا میکنم و سخت تلاش میکنم تا هر روز تجربه جدید کسب کنم.بعد از یه مدتی که به اندازه کافی تجربه کسب کردم دو حالت دارم یا بر میگردم ایران و یه شغل دولتی میگیرم یا کسب و کار خودمو راه میندازم یا اینکه همون جا تشکیل خانواده میدم و همونجا هم میمیرم.
حالا اگر به هر دلیل نتونستم برم ژاپن یه برنامه اینه که دانشگاه رو بذاریم کنار بریم یه چند سالی دوره آشپزی ببینیم بعد به عنوان یه آشپز شروع به کار کنیم و بعد از چند سال رستوران خودمو باز کنم با دستورالعملایی متفاوت و جذاب.
شاید برای شما جالب باشه چون من شانس یه دانشمند بودنو دارم و اینکه میتونم آشپز بشم، واقعیت اینه که خواندن و درک کردن مطالب علمی میتونه برای من خیلی جذاب باشه حتی اگر موقع درس خوندن منو ببینید ، اون موقع شاید دارم لبخند میزنم و خیلی خوشحالم ،از لذت بخش ترین کار ها برای من پیاده روی تو کتابخونه هستش یه کتاب رو تصادفی بر میدارم و شروع میکنم به خوندن و و واقعا لذت میبرم.
ولی غذا و آشپزی هم برای من همون قدر جذابه نه اینکه فقط یه دستورالعمل رو ببینم و غذا رو درست کنم بلکه به این هم فکر میکنم که چیکار میتونم بکنم تا غذا بوی بهتری داشته باشه یا مزش بهتر باشه اون موقعست که مزه ادویه هایی که تست کردم میاد روی زبونم و من ادویه های درست رو انتخاب میکنم و طعم و مزه غذا بهتر میشه.و در نهایت چشیدن و بو کردن غذاست که من رو راضی میکنه و لبخند رو لبام میذاره.
من تو زندگیم به این نتیجه رسیدم که برای خودم زندگی میکنم ، نه برای دولت،نه برای مردم ، نه برای انقلاب و نه برای پدر و مادرم،پدرم میخواد من برم خارج کشور ، چند بار باهاش بحث کردم چندان نتیجه مثبتی نداشتش ولی این فعلا روشی هستش که من میخوام زندگی کنم.
خوب الان واقعا بین دو مسیر پیش رو ما 50-50 هستیم، بیماری و به تبعات اون مشکلات روانی ایجاد شده طی اون دو سال باعث شد به خیلی چیزا فکر کنم . فکر کنم به اینکه آیا زندگی همینه؟آیا مردم منو میپسندن؟آیا همسرم با قضیه مشکلی نداره و... و این که قاعدتا باعث شد معدلم 2 نمره سقوط کنه //دو ترم اول شدم 17 و 4 ترم بعدش شدم13(الان 15 هستم)// والان واقعا تو یه وضعی هستیم که اگر عملکردمون از یه حدی بهتر باشه شرایط ثبت نام برای بورس دولتی رو داریم اگر حداقل شرایط رو فقط به دست بیارم با مهارت زبان(انگلیسی و ژاپنی) و مصاحبه میتونم شانس خوبی برای پذیرش داشته باشم ولی باید تمام تلاشمو بکنم .
و من تمام تلاشمو میکنم
و اگر موفق نشدم پشیمون نمیشم
//امروز واقعا باهاتون صمیمی شدم باورم نمیشه انقدر باهاتون صمیمی شدم،امیدوارم همیشه سالم باشید و مشکلی تو زندگیتون پیش نیاد//
اه این مسیر رو یادم رفت بگم:
حدودای دو سال پیش این احتمال وجود داشت که من برم تو کار تزکیه نفس و عرفان و کلا زندگی رو بیخیال بشم یه شغل خیلی ساده با یه درآمد خیلی اندک و یه زندگی خیلی درویشانه داشته باشم و تمرکزم رو بذارم رو اصلاح ارتباط با خدا ، حتی تو این زمینه وارد شدم و احساسات خیلی خوبی رو تجربه کردم ولی طی ایام تصمیم گرفتم همراه با زندگی عادیم همواره زمان باقیمانده از شبانه روز رو به این امر تخصیص بدم که با گذشت زمان این امر کم کم فراموش شدش ولی همواره به عنوان یه احتمال کم این گزینه هم دور از دسترس نیستش.
- ۹۶/۱۰/۰۲