بعضی مشکلات ما درونیه.
اینجا خیلی از دانشجو ها دیر تسلیم میشن،همیشه هم هرکاری میکنن تا روحیه شون حفظ بشه برای همین همیشه خوب عمل میکنن.منم یه زمانی اینطوری بودم اما بعد از بیماریم کم کم رفتارام عوض شد و دچار اهمال گرایی شدیدی شدم اونقدر که حتی نمیخواستم برم دانشگاه یا کتابامو باز کنم خوب نتیجش هم اومد یه ترم مشروط شدم خیلی بد هم مشروط شدم،اونقدر اوضاع بد بود که فهمیدم نیاز به کمک دارم رفتم پیش روانشناس و روانپزشک کم کم بهتر شدم.
اما یه چیزی بین من و دانشجو های قوی خیلی فرق داره،من خیلی راحت تسلیم میشم ولی اونا نه.خیلی دردناکه برام اما ریشه این مشکل به همان دوران مشروطی بر میگرده جایی که اهمال گرایی نذاشت برم دانشگاه و نذاشت تا روز آخر درس بخونم و ایده آل گراییم شب امتحان به من میگفت" دیگه قرار نمره کامل بگیری بیخیال شو"ولی من بیخیال نشدم و تا حد ممکن خوندم،ولی وقتی رفتم سر امتحان فقط 1.5 تا از سوالا رو نوشتم و باقیش سفید بود و وقت زیاد بود مجبور بودم تا صبر کنم ولی بقیه سوالا رو نمیفهمیدم ، خیلی حس بدی بود و اونجا ایده آل گرایی به من میگفت"دیدی گفتم نباید تلاش بکنی"خوشبختانه 3تا امتحان رو اینطوری دادم ولی 3 تا دیگشو تسلیم شدم خیلی راحت و شیک،ضعفم رو قبول کردم و نرفتم امتحان تا غرورم نشکنه،تا وقتی میرم امتحان و فقط یکی دوتا از سوالا رو نوشتم باقی وقت رو نشینم حساب کنم که ببینم چند میشم،متنفرم از اون روزا ، وقتی همه تا آخر امتحان میشینن ولی من دلیلی برای نشستن نداشتم.و واقعیت آن بود که من ضعیفم هستم.یادم میاد زمان یکی از امتحانا بهترین لباسمو پوشیدم و رفتم یه رستوران گرون ویه غذای گرون سفارش دادم و تنها نشستم خوردم.
امروز ولی دیگه از این خبرا نیستش.قوی تر شدم بیشتر با خودم جنگیدم و کمتر تسلیم شدم.فقط دوتا موضوع دیگه هستش تا تکاملم به نهایت خودش و شکوفایی برسه
1-از آینده چی میخوام:من به این درک رسیدم که تو ایران میشه کار کرد و میشه حقوق خوب بدست بیاری و میشه برای دیگران کار ایجاد کرد و اصلا لزومی نداره برای ادامه تحصیل بری خارج یا اصلا ادامه تحصیل بدی.فقط نیاز دارم بدونم تو چه زمینه ای میخوام وارد کار بشم.که این رو نمیتونم جواب درستی بهش بدم.
2-هیچوقت بیخیال نشم:هنوزم که هنوزه گاهی اوقات افسردگیم میاد سراغم و کاملا حس میکنم دو قطبی هستم،هنوز هم احساس اهمال گرایی میکنم و هنوز هم ایده آل گراییم اذیتم میکنه،همشون بهم میگن بخیال دنیا باش.ولی طی این ایام خیلی سخت جنگیدم تا باهاشون مقابله کنم.تا حد خوبی قابل قبوله ولی هنوز قابل رشد هست.
من تو دبیرستان تکامل رو حس کردم،زمانی که برای المپیاد میخوندم،دوم دبیرستان بودم اما کتابای ترم سه دانشگاه رو میخوندم.وقتی با امروز خودم مقایسه میکنم میدونم که از خودم عقب موندم.وقت زیادی رو از دست دادم و وقت زیادی رو برای جبران دارم،گزینه های زیادی رو از دست دادم ولی گزینه های زیادی هنوز پیش روم هستش.
و چیزی که مهمه اینه که زندگی ادامه داره،هر چند سخت بگذره ولی هنوز در جریانه.
- ۹۶/۱۰/۲۹