شعر ها ناقص

لطفا کمک کنید تا کامل شن

شعر ها ناقص

لطفا کمک کنید تا کامل شن

آخرین مطالب

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

آزادی

بعد از مدت ها تصمیم به نوشتن کردم. حس غریبیه. خوب فارغ التحصیل شدیم. به خودم افتخار میکنم نه بخاطر اینکه از دانشگاه تاپ کشور فارغ‌التحصیل شدم بلکه بخاطر اینکه بیخیال تحصیلاتم نشدم.

به این پنج سالی که نگاه میکنم به خودم میگم حق ندارم تا خودمو با دیگران مقایسه کنم عملکرد من تو این پنج سال تحت تاثیر شرایطی یکتا به وجود اومده که این شرایط فقط و فقط برای من وجود داشته نه بقیه. من خودم هستم و تنها خودم باقی میمونم. ولی خیلی حسرت میخورم چون این شرایط ناعادلانه بود و واقعیت اینه که دنیای ما ناعادلانه هست. شب یکی به خاطر بی پولی کنار جاده از گشنگی میمیره، یه نفر تو یه خانواده به دنیا میاد و باعث شادی میشه یکی نمیدونه چجوری باید ازدواج کنه حتی میتونم بهتون قول بدم زمانی که دارید این پست رو می‌خونید یکی داره فکر می‌کنه چجوری پول موادشو تهیه کنه.

خیلی وقت ها به این فکر میکنم خدا چجوری از اون بالا به ما نگاه می‌کنه. احتمالا داره ما رو سرزنش میکنه. چون خیلی جلو رفتیم.خیلی... . آنقدر درگیر سرعت زندگی شدیم که هدف از آفرینش آدمی رو فراموش کردیم. کدوم هدف؟ هدف خلقت اصلا چی بود؟

چرا انقدر می‌ترسیم تا از روند معمول جدا بشیم و متفاوت تر زندگی کنیم نه مثل انسان های ماشینی. بزرگ شدن و کار های بقیه رو انجام دادن نهایت امر ما نیست. چیزی بزرگتر در پس این پرده وجود داره.

سال اول دانشگاه رفتیم عمره بار اول که نگاهم به کعبه افتاد گریه کردم اون هم زیاد به خودم اومدم دیدم از خانوادم دور شدم از گروهی که باهاشون بودیم دور شدم من بودم میون یه عالمه انسان دیگه که زبونشونو نمیشناختم، ترسیدم. خیلی زیاد ترسیدم. خواستم سرعت طواف کردنم رو کم کنم تا بقیه بهم برسن که یه صدایی ته ذهنم می‌گفت چرا از آزاد بودن میترسی؟

 

  • میلاد ساده